ویروس فقر مطلق خطرناک تر از کروناست

نصف شب تا آنجا که بلدم با احتیاط آشغالها را بیرون می برم ، کسی بدون احتیاط مشغول گشتن مخزن هاست ، نگاهمان در هم گره می خورد ، نوجوان پیر ، این اصطلاح در ذهنم می دود و پیرم می کند ، ویروس فقر مطلق خطرناک تر از کروناست ، ولی چون آسیب اش به ما نمی رسد متوجه اش نیستیم ، یک بی توجهی بیرحمانه.

می خواستم با او حرف بزنم ، پشت اش را به من کرد و رفت ، این روزها گربه ها کمتری دور و بر این مخزن ها می پلکند ، آیا آنها هم خطر را حس کرده اند ، نمی دانم ، دلم می خواهد مراقب خود باشند ، اما زباله گردها اما نمی توانند از خود مراقبت کند، کرونا ممکن است بکشد ولی گرسنگی حتما می کشد.

می گویند سوار اتوبوس و مترو نشوید چون ذخیره مواد پاک کننده تمام شده است ، کارگران روز مزد ، فقرا و… چه باید بکنند ، به اعضای خانواده مدام می گویم اگر لازم است جایی بروید با اسنپ بروید ، این تبعیض است ولی چه باید کرد ؟!، خودم پیاده می روم ، شانس آوردم جای دوری نباید بروم ، دیروز یک بسته دستکش یک بار مصرف را با سه برابر قیمت خریدم ، تازه آنکه فروخت به من لطف داشت ، بدون پول و لطف چه باید کرد؟!

این روزها فصل خانه تکانی است و زندگی بسیاری رونقی می گرفت ولی هیچکس در شبیخون خطرناک ویروس سراغ آنها نمی رود ، کسب و کارها بی رونق شده است، قهوه خانه پر رونقی را می شناسم که به طور موقت کار و بارش را تعطیل کرده است و کلی آدم بیکار شده اند ، آنها با بی دستمزدی چه کار می کنند، انزوا در خانه برای فرار از کرونا شاید ممکن باشد ، اما نیاندیشیدن به همه آنها که بیکارند ، در حاشیه شهرها از داشتن امکانات بهداشتی محرومند نشدنی است ، به همه پزشکان، پرستارها و کارکنان فکر می کنم که بر خلاف ما بجای قرنطینه کردن خود در میانه ویروس ها جان ها را نجات می دهند آنهم با به خطر انداختن جان خود.

احساس عذاب وجدان در من بیداد می کند بخاطر ناتوانایی ام در یاری دادن به دیگران ، شناخت خود در لحظه ای آکنده از خطر ممکن می شود ، لحظه مواحه با وجدان ، آنها که خطاهایشان وضعیت فعلی را ایجاد کرد و آنها که ماسک و مواد ضد عفونی را احتکار کردند با وجدان شان چه می کنند ، شادخوارانه هیچ نمی کنند ، چون ویروس سوداگری خیلی وقت پیش وجدان شان را در زیر انبوه رذالت دفن کرده است.

درباره نویسنده

592 نویسنده

نوشتن دیدگاه

تمام حقوق این سایت برای © 2024 اولکمیز. محفوظ است.